پس زمینه پارالاکس

آدم کوچولو ها

یک طلاق دیگه
ژانویه 23, 2020
راز خوشبختی
ژانویه 31, 2020

آدم کوچولو ها


غرق در افکارم اون سمت دیگه ی ریل ها و سکوی مقابل رو تو ایستگاه مترو نگاه میکردم. یه کودک خردسال 3 یا 4 ساله رو دیدم که انگار لباس فضایی تنش کرده و با یه کوله پشتی رو دوشش، دست مادرشو گرفته و به سمت خروجی و پله برقی ها میرن. همینجور چند ثانیه ای تعقیبشون کردم. بعد چند قدم این وروجک انگار که چیزی به مادرش گفته باشه همینطور که داشت راه میرفت سرشو گرفت و صورت مادرشو نگاه کرد و بعد یکی دو ثانیه دوباره روبرو رو نگاه کرد و همینجور دست مادرشو گرفته با هم رفتن.
نگاه این کودک منو نابود کرد. انگار با این نگاه من رفتم تو خوشبختی اون دختر که حالا "مادر" بودن رو داره تجربه میکنه. رفتم تو اشتیاق اون کودک که با نگاه کردن به صورت مادرش شاید میخواست ببینه واکنش مادرش به حرفش چیه یا ازش سوالی پرسیده بوده یا هر چیز دیگه. دنیای اون کودک انقدر کوچیکه که مادرش اونو پر کرده.
حالا فکرشو کنید وقتی یه اضطراب براش پیش میاد چقدر دردناکه. وقتی شما کلا یه ظرف کوچیک داری و اونم پر از اضطرابه.


به زودی...


با شور زندگی کن.


0 0 votes
امتیازدهی به مقاله
Subscribe
خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments