او کیست؟!
در ماه مارس سال 1940 و در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم و حمله ی آلمان های نازی در روستایی در حاشیه ی پاریس به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا گذراند و سپس تحصیلات دوره ی راهنمایی و دبیرستان خود را در یکی از مدارس سمپاد سپری کرد.
وی به علت اشتیاق فراوان به ماشین حساب و چرتکه، برای گذراندن دوره فوق تخصصی مهندسی نرم افزار(خیلی خر تخصصی!) به تهران سفر نمود. بعد از دوران بسیار طلایی تحصیل در دوره ی کارشناسی(وجود میخواد طرف یه ترم فقط یه واحد پاس کنه و یه ترم 24 واحد!) اکنون (دقیقاً فعلاً) در مقطع کارشناسی ارشد رشته ی مشاوره در دانشگاه (بو............ق) مشغول به تحصیل می باشد. (قبول دارم وقتی تنبلی کنی و بعد عید تازه درس بخونی و تو ارشد مشاوره بشی 32 ننگی پاک نشدنیه ولی باید به جوونا فرصت داد تا با یه ترکیب خوب و یه تیم ملی خوب بتونیم در جام جهانی "هدر دادن منابع یه کشور" همچنان عنوان قهرمانی رو حفظ کنیم.)
او بارها در مقالات و کتاب ها و سمینارها و همایش های بین المللی خویش(جان؟) به این نکته ی مهم اشاره "رفته است" که ریاضی مهندسی 18 گرفتن (اونم با استادی که همه برای دوری از ریا 8 یا نهایت 10 شدند) خیلی خیلی خیلی آسان تر از مطالعه ی بسیاری از متون چرند و به درد نخور و فسیل شده ی رشته ی مشاوره اونم با ترجمه ی "فارسی بنگلادشی" است.
اخیراً وی در مصاحبه ای در جواب سوال خبرنگاری که پرسیده بود "استاد شما با چی عشق و حال میکنید؟" با چشمانی پر از اشک(عین فیلم هندی) اینطور پاسخ داد که برگردوندن یه کودک به زندگی، برگردوندن عشق به یه ازدواج، برگردوندن امید به دنیای یه نوجوون و خیلی "برگردوندن های دیگه" اصل عشق و حال زندگی هستن.