مثل هر روز از کار که بر میگشتم، وارد ایستگاه مترو شدم. کمی از روزای دیگه شلوغ تر به نظر میومد. تو همون قسمت ابتدایی قبل گیت های بلیت، یه صحنه ای وسط اون جمعیت، نگاه خیلی ها رو به خودش جلب کرده بود. البته واکنش طبیعی خیلیا اینه که خیلی به روی خودشون نمیارن. یه پسره یه دختر خانوم رو همچین جلوی جمعیت تو آغوش گرفته بود و می بوسید که انگار بعدش قراره پسره تو اقیانوس پر از یخ منجمد، غرق بشه. من تو همین حین گذشتن از کنارشون ماجرا رو تعقیب میکردم. میدونین حالت اون خانوم یه جوری بود که صاف داد میزد که از این کار مهندس خوشش نیومده. حالت ایستادنش، حالت صورتش. صداش. میدونین اصلا حالت طبیعی عاشقانه نداشت. مثل این صحنه هایی نبود که شما تو یه کشور خارجی میبینی. خیلی یه جوری بود. به هر صورت بعد این تحلیل فوق تخصصی پیش خودم فکر می کردم آیا چرا؟ من فکر میکنم اون پسره بر خلاف اینکه با این رفتارش دوست داشت به دختره بگه چقدر شجاعه و می تونه نگاه های مردم رو بیخیال بشه و به خیال خودش یه حرکت شجاعانه انجام بده و بگه که من انقدر قوی هستم و تو دختر شاه پری مری ها انقدر برام مهمی که اصلا برام مهم نیست کی چی فکر میکنه، اتفاقاً یه پسر فِمِنِن بوده. وقتی نمیتونه تو کارش و زندگیش مرد بودن خودشو در مقابل شرایط سخت و استرس نشون بده، با یه تغییر جهت تو این جور رفتارها خودشو پیدا میکنه. البته شک نکنید که این بلاییه که اکثر ما مردا به نوعی درگیرش بودیم، ازکودکی و نوجوانی و هر کدوم بسته به نوع شخصیت و خانواده و محیط پرورش و خیلی متغیّرهای دیگه رفتارامون از اون تاثیر گرفته. رفتار گل درشت و تابلو معمولاً در پشت نقابش یه معنی خاصی داره. یه مثال دیگه. چند وقت پیش همسر یکی از دوستانمون که با وجود دو تا پسر، کارش با این دوست ما به خاطر یه داستان علمی تخیلی به طلاق کشیده، با بنزین اومده بود داخل فروشگاه این آقا و همه رو بیرون کرده بود و تهدید می کرد که خودشو با فروشگاه یه جا آتش میزنه. خوب رفتار این خانوم به فارسی چی میشه؟ یه نفر حرف منو گوش کنه. یه نفر به من اهمیت بده. فارسیش اینه. ولی با همچین رفتار گل درشتی بیان میشه. واقعاً از نظر من ریاضیات مهندسی جلوی روانشناسی سوسکه. بدون ذره ای شک. با شور زندگی کن.