لطفاً به تصویر زیر نگاه کنید و رنگ هر کلمه (و نه خود کلمه! دقت کنید) رو بلند بخونید. به صورت میانگین افراد در بیست ثانیه این کارو انجام دادن.
سخته نه؟ چرا یه دل میگه قرمز یه دل میگه بنفش؟ این دوگانگی از کجا میاد؟ چرا چیزی رو که با چشم هامون میبینیم نمیتونیم راحت بیان کنیم؟ حالا بریم سراغ بعدی. لطفاً دایره های مشکی داخل تصویر رو بشمارید.
دایره های مشکی به محض اینکه بهشون نگاه میکنید فرار میکنن یا یهو سفید میشن و نمیشه شمرد چنتا هستن. دقیقاً مثل موقعی که بخواین یه مرغ از بین 40 تا مرغ بگیرین! تا میرین سراغ یکی یهو در میره و سخته گرفتنشون. حالا بعد از مثال مرغی به علامت "+" تو مرکز تصویر زیر نگاه کنید و فقط روی اون "+" تمرکز کنید ( عذر میخوام کلا امروز تو مود تصویر مورد دار هستم). بعد چند ثانیه می بینید که نقطه های بنفش محو میشن و شما وارد wonderland میشین. بله از عنفوان جوانی با یک نگاه انسان نابود میشه!!!
نگران نباشید دیگه بعدی بی بعدی! یک نفس عمیییییق بکشین و این کلیپ از فیلم The Matrix رو با هم تماشا کنیم. توضیح اینکه تو این بخش از فیلم، Neo (شخصیت اصلی فیلم) بعد از اینکه تازه از مِیتریکس(دنیای که در اون به صورت روزمره زندگی میکنه) بیرون میاد و وارد دنیای واقعی میشه بوسیله ی Morpheus داره با زندگی واقعی(زندگی بیرون از مِیتریکس) آشنا میشه و در کنارش آموزش هم میبینه
ذهن انسان خیلی شگفت انگیزه. در واقع ما درکی رو که از جهان پیرامون خودمون داریم، از طریق زندگی کردن در دنیایی که خودمون تو ذهنمون از قبل به مرور ساختیم بدست میاریم. بله! تو ساخته ی ذهن خودمون زندگی میکنیم. بهش تو NLPمیگن Map of Reality. یعنی برای مثال، ذهن شما اون نقطه های صورتی رو خودش بدون اینکه شما بدونید از واقعیت جهان خارج "حذف" میکنه و تنها به شما نشون میده که دارین تو یک صفحه خالی به نقطه ی سبزی نگاه میکنین که داره دور خودش میچرخه و هر تلاشی میکنه باز میرسه سر جای اولش(چه آشنا؟) حالا تصور کنید چقدر افکار و عقاید و دانستنی های ما بر پایه ی همین "برداشت خود ساخته" ی ما از دنیای بیرونه؟ خودمون به یک فکر در ذهنمون دایم فکر میکنیم تا تبدیل میشه به حقیقت محض. آیا اما؟ بله اما. خوب البته همیشه تصمیم گیر اصلی ما هستیم ولی آیا کسی میتونه دنیای ذهنی خودساخته ی ما رو دستکاری کنه؟ جواب، البته که میتونن! دایم من و شما داریم بمباران میشیم. سالهای ساله که کسانی تو این موضوع بد جور تحقیق کردن و حسابی حرفه ای شدن و دارن مردم دنیا رو به نفع خودشون مدیریت میکنن. تا حالا فکر کردین چرا باید یک شبکه ی خبری تلویزیونی دوربین رو بر داره و جون خبرنگار هاشو به خطر بندازه که بنده تو "کَمِستان"(سریال 24 رو ببینید تا بدونید کجای نقشه هستش) یعنی هزاران کیلومتر اون ورتر، ببینم وضعیت جنگ اکبر و اصغر به کجا رسیده؟ یا وقتی یه خبر جنجالی منتشر میشه سریع شصتا برنامه تحلیلی میگذارن که نه اینجور نیست و اونجور هست. چرا؟؟؟ برای اینکه صاحب شبکه میخواد شما "تصویری از واقعیت" داشته باشی که برای اون منفعت داره. حالا چه طرف قصد خیر داشته باشه یا شر. این الان مهم نیست. به زودی تو نوک هرم بیشتر راجع بهش صحبت میکنم. مثال بسیار زیاده. مثلا فرض کنید تو شهر Oz شب و روز تو همه جا بگن کسی که گربه ی همسایه رو تو طشت بشوره و آب شستشو رو با نبات داغ کنه و بزنه رو انگشتای شصت پاش، موهاش پر پشت میشه. وقتی دایم این پیام از همه جا به گوش برسه، کم کم"واقعیت ذهنی کچل ها" تغییر میکنه. بدون اینکه خودشون بدونن. چیزی که قبلا براشون غیر ممکن و مسخره بوده حالا میشه امکان پذیر و چیزی که "ارزش امتحان کردن" رو داره. این متنِ اس ام اسی یه که برای من اومده بود. "سمینار رایگان NLP و فروش هیپنوتیزمی!" جان؟ بله فروش هیپنوتیزمی. یعنی به روش هایی که من خودم یقین دارم "کار میکنه"، جوری به شما القا کنن شما باید این محصول رو بخری. اینارو بخونید:
آشنا هستن؟ اینا همشون نمونه های دستکاری واقعیت ذهنیه. کلاً اساس تبلیغات بر دستکاری واقعیت ذهنی مخاطبه. این رو بدون هیچ ترسی همه جا داد میزنن که ما میخوایم manipulate کنیم. دکل های مارکتینگ دنیا (یه چیزی شبیه دکل های مخابراتی ما!) اصول manipulation رو آموزش میدن. حالا برای اینکه پر بازدید ترین بخش سفر به ماه رو که فقط تا بیست روز دیگه رو سایت میمونه و بین بازدید کننده هاش قرعه کشی میشه از دست ندین زودتر برین بخش سوم سفر به ماه. (کار میکنه عین چی! نه؟ ) ^_^ سفر به ماه بخش سوم
همینطور که در تصویر بالا می بینید، اگر از فضا به کره زمین نگاه کنید کچل میشین.