یه بنده خدایی چیزی رو از موقعی که آدم ها از خواب بیدار میشن میفرمود که اصل مطلب این بود که "اصلاً به تصور نمیاد. هرچی تخیل کنید اونی نیست که قراره تجربه کنید". فیلم Contact سال 1997 یه سکانسی داره که دیدنش یه دنیا می ارزه برای من. چون دقیقاً همین مفهوم رو به ذهنم میاره. داستان اینه که بیگانه ها نقشه ای برای ساخت یه وسیله برای انتقال یه انسان به کهکشانشون به سمت زمین میفرستن. آدم ها نقشه رو با بد بختی رمزگشایی میکنن و اون دستگاه رو می سازن. ولی یه چیزهایی هم خودشون اضافه میکنن. مثل یه صندلی! ببینید چه میکنه این صندلی. وقتی Judy Foster فضا رو از حین عبور از Worm Hole میبینه و چند بار تکرار میکنه I had no idea واقعاً همین مفهوم میاد تو ذهنم. البته کسانی هستن که خوب مواظب هستن و این I had no idea رو قبل بیداری درک میکنن. عجب طعمی. عجب درکی. برای همین دایم میگن زودتر بیدار شین به فکر خودتون باشین. اندیشیدن در مورد انجام هستی از نون شب واجب تره. من از کسایی شنیدم، شما هم از من داشته باشین.